Unnamed

one of the invisibles ...

Unnamed

one of the invisibles ...

Unnamed

Instagram
Vahid_jk@



unnamed.blog.ir

آخرین مطالب
پیوندها

هیچ ...

دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۹ ب.ظ

باید از برداشتن سنگ می گفتم ...

از نوری که از شب ها گذشت ...

و از بی تابی ای که تاب می آورد ...

ولی از ما 

همین بی شکلی و ناصافی بر میخاست ...

و صدایی مبهم ... در همهمه ی خاموش شهر ...

ولی ما مانده ایم ، با هم ، تنها ...

در تردیدی بی پایان  ...

که پشت دریاهای تو شهری هست ؟! ...

که نازکی بی صدایی هایت 

با این وزن ها هم نمی شکند ؟! ...

که برای تو که مرده ای 

 هنوز هم باید چنگ زد !؟ ...

یا به دنبال صدایی بود 

در همین نزدیکی ها... و بس ...

من ...

باید از برخاستن مرد می گفتم ...

از " آمدن ...

رفتن ... دویدن ... عشق ورزیدن ..."

ولی از ما همین بی شکلی و ناصافی بر میخاست ...

همین یک کلمه ، بازگشتن ...






پ.ن) "مسافر خسته ی من ، یه عمره که مسافره ..."

۹۴/۰۷/۲۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی