Unnamed

one of the invisibles ...

Unnamed

one of the invisibles ...

Unnamed

Instagram
Vahid_jk@



unnamed.blog.ir

آخرین مطالب
پیوندها

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

.

صاف و خشک ...

بدون انحنا ، برنده ، ولی شکننده ...

ما آنچه بودیم که زیر فشار خم نشد ...

تا شکست ...

و هر چه میشکند تکه هایش را کنار اطرافیانش جا میگذارد ...

ما صاف نبودیم ... 

تن ما مرهم نبود ...

صدایمان انگیزه نداشت ... 

زیبا نبود ... 

نرم نبود ...

تن ما گرما نداشت ...

تو ، تو آنچه میخواستند بودی ...

تمام بهترین های عالم ...

نه جای ضربه ای ، نه لکه ای تیره  ، نه خط ، نه خش ، نه چشمانی سرخ و خسته ...

نه لب هایی آویزان از سکوت ...

تو نمیدانستی که گوشه ترین جای جهان کجاست ... 

جای ما ...

جایی سرد ... یا خیلی گرم ...

جایی بی رنگ ... یا خیلی رنگی ...

جای یک شبح ...

جای روحی که نباید زندگی میکرد ...

تو کنج ننشستی ... 

دور تو دایره بود ...

دور تو نگاه بود ...

دست بود ... 

باید بگویم ، با این که صدایی نیست ، که کجا رفت صدای بم ما ...

اما آهنگ ما تمام شد ... 

و چشمی نچرخید ، چهره ای تغییر نکرد ...

و تماشاچی ماند تا ابد خیره ...

و دستش نرسید ...

دستش قفل بود ، در دست بقیه ...

در هم ... دور دایره ...

دور از کنچ ...

دور از پرده ...






پ.ن) بی اثر مثل برف روی آب ...


۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۰۴:۰۷