Unnamed

one of the invisibles ...

Unnamed

one of the invisibles ...

Unnamed

Instagram
Vahid_jk@



unnamed.blog.ir

آخرین مطالب
پیوندها

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

میدونی من احساس میکنم تو همیشه برای ریدن در آماده ترین وضعیت بودی  ! ...
مثلا ریدن وفتی میخوام وارد این گه دونی بشم ...
یا وقت هایی که داشتم واقعا با چیزی حال می کردم و بدبختی ها یادم رفته بوده ...
یا وقتی دارم سریع حرفایی که تو ذهنم میاد رو تایپ می کنم ....
اون وقته که از راه می رسی و میگی هی ، ببین تو حق نداری فراموش کنی ...
تو این تئوریِ It could be worse رو ثابت کردی ...
و من مجبورم حتی وقتی یه نفر لبخند زد هم با خودم فکر کنم خب حالا چه نقشه ای تو کله ت میگذره که به این هم برینی ...
حتی الان دارم فکر می کنم که اولش فکر میکردم چه نوشته ی خوبی ولی تو ریدی توش  ! ...
------------------------------------------------------------------------
و الان فکر میکنم که این حقیقتو نباید برای بقیه مطرح کنم ...
و باید نوشته هامو پاک کنم ...
نه فقط همون یه خط ، باشه این دفعه هم تو ریدی ...
در بهترین و کامل ترین وضعیت ، در زمانی که انتظارشو نداشتم و یه چیز دیگه فکر میکردم ...
...







پ.ن) قبلنا تصورم از تو فقط دو تا چشم خیلی گنده بود ، ولی داره کم کم تبدیل میشه به دو چشم خیلی گنده و یه لبخند مزخرف اعصاب خورد کن ! ... احتمالا در طی زمان زیاد و کم میشه ، ولی تو هیچوقت گوش نخواهی داشت ...  


۱ نظر ۰۴ اسفند ۹۶ ، ۰۲:۰۵