behind the screen ...
چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۴ ق.ظ
میخواهم مرز نازک بین " اختیار " و " تهدید" را بگویم ...
میخواهم برای تو " سر دوراهی " بودن را وصف کنم ...
می خواهم بنویسم که " خوشبختی " کجا گم شد ...
ولی من می مانم ...
با دکمه هایی که پایین نمیروند ...
مفصل هایی که خشک می شوند ...
و ذهنی که بین فانتزی و یک درام تراژیک ، انتخابی نمی کند ! ...
این صفحه ی رنگی هم رنگ می بازد ...
و خاموش می شود ...
این صفحه هم ، مثل خودم ، از من خسته است ...
تکانش می دهم ...
از خوابی شاید شیرین بیدارش می کنم ...
اما کوتاه می نویسم ...
اصلا نمی نویسم ...
می خواهد بخوابد ...
مثل من ...
مثل هر روزِ من ...
پ.ن) شاید به گفته ی بعضی ها پول خوشبختی نیاره ! ... ولی به نظر من خوشبختی پول میاره ! ...
۹۴/۰۵/۱۴