یکی از این همه دست نوشته ...
جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۵۸ ق.ظ
دارم یه کلاه میخرم
یه کلاه خیلی بزرگ ، کلاهی که خودم میخوام رو سر خودم بذارم ...
یه کلاه به وسعت همه ی دغل بازی های جهان ...
اینو که بذارم ، دیگه نه از تو خبری هست ،
نه از دستکش های یه لنگه ی چند پست قبلی ...
اینو که بذارم ، خودم توش گم میشم ، میشم یه نفر بدون چهره ، یه کسی که هر کسی میتونه باشه ، مثل تو ... و میرم دنبال چیزایی که هر چیزی میتونن باشن ، مثل تو ...
اگه خواستی یه روز بیا و این کلاهو بردار ، تا چهره هایی رو بهت نشون بدم که تاحالا توی همهمه ی این همه دست نوشته دیده نشده اند ...
و کسایی رو که هر کسی نمیتونن باشن ...
۹۴/۱۲/۲۱