سرت را بلند نکن ...
فقط کویر هست ... و سراب ...
و سراب همان امیدی ست که آزارت می دهد ...
همان امیدی که بیهوده همه را می گرداند ...
ولی سیراب نمی کند ...
اینجا ، فقط باید راه رفت ...
...
همه به دنبال دروغی که می بینند می دوند ...
و همه تنها مانده اند ...
...